نیازمندی ها
البته اون چیزی که من مد نظرم بود یه مفهوم انتزاعیه که عکسی فعلا پیدا نکردم که مفهومش رو برسونه .
ولی علی الحساب اینو داشته باشیم روحمون تازه شه .
البته اون چیزی که من مد نظرم بود یه مفهوم انتزاعیه که عکسی فعلا پیدا نکردم که مفهومش رو برسونه .
ولی علی الحساب اینو داشته باشیم روحمون تازه شه .
بعد از این همه مدت اومدم و صفحه رو باز کردم و یه چیزایی نوشتم و بر اثر اتفاقی ناگوار همه اش پرید . حالا نکته ی خاصی هم نداشت ها ؛ فقط من دیگه نمی تونم دوباره اونا رو همونطوری بنویسم و شاید الان اصلا یه چیز دیگه نوشتم .
مثلا اصلا عنوان پست قبلی این نبود ولی دلم خواست الان اینو بنویسم . قبلا ها یه پست بود که عنوانش بود " ما نشان ندهندگان " . بعد چند روز پیش که یه سری عکس گذاشتم دوباره یادش افتادم . از اون عکسا بود که مرفه های بی درد می گیرن . از اونا که هیشکی نمی فهمه چی به دلت گذشته و چی داری نشون میدی . از اونا که مثلا منحنی ِ لبخند ِ رو لبت خیلی خوشگل از آب در اومده و باد هم موهات رو رقصون کرده . از اونا که مثلا غرق در خوشی هستی و یکی بی هوا ازت عکس گرفته و ز غوغای جهان فارغ ...
ولی کاملا ز غوغای جهان آگاه و خون به دل حتی . حالا اینا مهم نیستا . مهم اینه ؛ اینا می گذره و به قول معروف رو سیاهیش به ذغال می مونه ....آره خلاصه .