از چشم ها بخونیم

کلمات کلیدی

۵ مطلب در مرداد ۱۳۹۹ ثبت شده است

یا مثلا " اصلا به من چه ! "

سه شنبه, ۲۸ مرداد ۱۳۹۹، ۰۳:۱۱ ب.ظ

 

 

 

دیشب دیگه فاجعه بود . اینو وقتی فهمیدم که ساعت 4 یا 5  بود که خوابیدم . نه اینکه داشتم درس میخوندم یا کتاب می خوندم یا حتی فیلم می دیدم . چون نمی تونستم بخوابم. از ساعت 1 که دیگه واقعا پتو رو هم کشیدم روی خودم که بخوابم تا خود 4 صبح نتونستم بخوابم . یه استرس نفهته پس ِ ذهنم منو بیدار نگه داشته بود . حتی یه تایمی احساس طپش قلب گرفتم و مجبور شدم بلند شم یه لیوان آب بخورم یه خرده شکلات خوردم قندم بیاد بالا . دیشب هی به خودم می گفتم " اصلا به من چه " ولی در نهایت من داشتم حرص می خوردم ؛ غصه می خوردم ؛ استرس می کشیدم . برای کی ؟ برای اطرافیانم . 

قبلا از ویژگی "ما  نشان ندهندگان "بودنم ؛ گفته بودم و حالا وقتشه از این ویژگی مزخرف هم رونمایی کنم و دیگه حجت رو بر خودم و شما تمام کنم . 

یه زمانی یه بنده خدایی بهم گفت "  خوش به حالت خواهر برادر نداری " و من با تعجب گفتم چرا ؟ گفت " دیگه حداقل غصه ی اونا رو نمی خوری." همون روز باید بهش می گفتم ؛ کجای کاری که من به شخصه و یک تنه دارم غصه و حرص و جوش همه اطرافیان ؛آشنایان دور و نزدیک رو هم می خورم حالا اون دو تا خواهر برادر نداشته اضافه است ؟ 

البته الان که فکر می کنم می بینم بهش گفتم ولی خوب نه با این ادبیات . 

دیشب هر بار که بالشت رو می چرخوندم تا شاید خنکی اون ور بالشت بتونه خوابم کنه و هر بار می گفتم " اصلا به من چه "بعد  تهش می دیدم عه هنوز دارم بهش فکر میکنم و حتی دغدغه های خودم اون قدری رفتن ته لیست که یادم رفته بود خودم کم دغدغه ندارم . 

و نکته ی ماجرا اینجاست که خودت تنهایی تو خلوت خودت داری این حجم و بار سنگین رو به دوش می کشی و می ری جلو ( ما حاملین حجم های ندیدنی ) و تنها مقصر قضیه خودتی ؛ نه هیچکس ِ دیگه. 

  • هیده ...

این قسمت : طرح سوال

يكشنبه, ۲۶ مرداد ۱۳۹۹، ۱۲:۳۰ ق.ظ

 

 

A casual look on Jess Ann Kirby with a topknot and high-top Vans

 

 

هر چیز که  در جستن آنی ؛ آنی ؟

  • هیده ...

ژن برتر

يكشنبه, ۱۹ مرداد ۱۳۹۹، ۱۱:۰۵ ب.ظ

 

عکس از اینجا 

 

اونایی که وقتی فکرشون رو چیزی مشغول کرده ؛ می تونند سوئیچ کنند روی یه کار دیگه و به قول معروف حواسشون رو پرت کنند ... اونا ژن برتر اند . 

ما هم که دچار نقص ژنی ؛ کلا زندگیمون قفل می شه وقتی فکرمون به هم ریخته !

  • هیده ...

نیازمندی ها

سه شنبه, ۱۴ مرداد ۱۳۹۹، ۰۸:۴۱ ب.ظ

My Journey to Skinny

 

یه وقتایی خودت رو بغل کن و بگو : 

خیلی راه سخت و طولانی ای رو اومدی . ممنونم که پا به پام اومدی . 

 

  • هیده ...

چیزی که نیاز دارم

پنجشنبه, ۹ مرداد ۱۳۹۹، ۱۰:۵۱ ب.ظ

Incorporating House Plants Into Your Decor · Cozy Little House

 

عکس از اینجا 

 

چیزی که نیاز دارم در واقع یه روستای بکر تو یه شهر شمالی با آب و هوای بارونی و مه و آش داغ و یه خونه ی ساده و به دور از جمعیت  . حتی شاید واقعا تلفنم رو هم خاموش کنم . یا دیگه حداقل اینترنتم رو آف کنم . 

 

ولی چیزی که در حقیقت دارم: 

یه عالمه کار تو خونه وسط یه شهر خیلی شلوغ . یعنی اگر بخوام اون پیش فرض قبلیم که می گفت خونه مساوی با استراحت و خواب رو کنار بذارم می شه یه چیزی شبیه به سه شیفت کاری |: . والا من قبلا هم در اوج پر کاری دو شیفت کار می کردم . 

بعد از اون ؛  این حجم از وابستگی به نت و فضای مجازی داره خسته ام می کنه . یعنی اون قدری برای پیگیری کارها و جلسه و برو بیا های مجازی وابسته به لپ تاپ و موبایلم شدم که اینم در نوع خودش خسته کننده شده . بعد با این حجم کاری رفتم یه جلسه ای شرکت کردم که قشنگ همین دو قرون وقت خالی رو هم از خودم بگیرم ! چرا ؟؟ نمی دونم . شاید برای تجربه های جدیدتر . 

اون قدری کانال های تلگرام و گرو های تلگرامیم زیاد شده که حتی قابلیت جدید فولدر کردن چت ها هم پاسخگو نبود . یعنی باید دوباره یه فولدر تو فولدر تو فولدر درست کنم |: . حتی دلم می خواد از یه سریشون لفت بدم که خوب قاعدتا نمی شه  . 

حالا تو این خونه وسط شهر شلوغ دلم به چی خوشه ؟ 

 

به همین چهارتا گلدون گوشه اتاق ... 

  • هیده ...