از چشم ها بخونیم

کلمات کلیدی

۲ مطلب در خرداد ۱۳۹۹ ثبت شده است

خاطرات آهنگی

جمعه, ۹ خرداد ۱۳۹۹، ۰۷:۵۶ ب.ظ

 

من خودم قبلا وقتی می گفتن فلانی با فلان آهنگ خاطره داره بیشتر یاد ِ داستان های درام و تراژدی طور می افتادم . 

حالا خودم با نصف آهنگ های پلی لیست گوشیم خاطره های غیر درام و  غیر تراژدی طور دارم. 

مثلا امشب رفتم از اون اخر های لیست آهنگ پلی کردم و  بعد با پلی شدن اون آهنگِ  ؛ پرت شدم به جمعه ی دو یا سه سال پیش. جمعه ها ساعت 7 بیدار می شدم و خسته و خواب آلود تو راه  این آهنگ رو پلی می کردم خواب از سرم بپره . 

یا مثلا اون یکی اهنگِ که وقتی پیدا و دانلودش کردم یک هفته فقط همون پلی می شد و تمام تایمی که داشتم برای امتحان آخر ترم می خوندم اون پلی بود . 

یا یه آهنگ بود همیشه همکارم شیفت های روز جمعه پلی می کرد . یعنی الانم اون پخش شه من فکر می کنم جمعه شیفتم !

یا مثلا یکی از آلبوم های جدید چارتار تازه اومده بود ؛ و فردای انتشار اون آلبوم رفته بودم کوه ! بعد یه نفر که تو مسیر اتفاقی جلوتر از ما بود  و اصلا ربطی به گروه ما نداشت با این اسپیکر هاش کل مسیر همه رو مجبور کرد آهنگ مورد علاقه اش رو گوش بدیم . هنوزم اون آهنگه یادمه . 

یا اون آهنگ چارتار که اون شب برای اولین بار شنیدمش و نمی دونم چرا گریه ام گرفت ! 

  • هیده ...

حالا واقعا در راستای بهتر شدن تغییر می کنیم ؟

پنجشنبه, ۸ خرداد ۱۳۹۹، ۱۰:۴۱ ب.ظ

 

این روزا که خوب نه ؛ خیلی وقته که عکس بعضی دوستای خیلی خیلی قدیمی رو تو فضای مجازی می بینم و با خودم میگم که چـــــــــــــــــــــــه قدر عقایدشون نسبت به اون دوران عوض شده و همون چیزی رو که اون زمان منع می کردن دارن تبلیغ می کنند {در حالی که واقعا قصد قضاوت کردنشون رو ندارم و آدمی باید تغییر کنه اصلا} با خودم می گم چه قدر آدما عوض می شن . حتی در مورد چیزایی که روزی بهش مطمئن بودن. 

همین خود ِ من روزی فکر می کردم نوشتن به عنوان یک بلاگر ؛ یا اصلا کلا نوشتن برای بهتر شدن حال خودت صرفا تو یه بستری مثل اینجا میسر می شه و باقی همه بی فایده است . الان نه اینکه به این اصل دیگه معتقد نباشم ؛ هنوزم نمی دونم واقعا جای دیگه مثل اینجا خوب هست یا نه ؛ ولی می خوام بگم خودم خیلی وقته کمتر اینجا می نویسم . یه چیزایی تو نوت گوشی می نویسم. یه چیزایی تو اینستاگرام می نویسم . یه چیزایی تو تلگرام می نویسم . شاید چهار روز دیگه رو دیوار خونه هم یه چیزی چسبوندم . 

حالا یه وقتایی زندگی و اتفاقات اون آدم رو عوض می کنه یه وقتایی هم خودت می خوای تغییر کنی بدون هیچ

یش نیازی. یه مسیر دیگه انتخاب کنی و تجربه بهم ثابت کرده  که لزوما همراهی یا عدم همراهی بقیه ربطی به نتیجه ای که می گیری نداره . 

برای یه تغییر مسیری تو زندگیم خیلی ها گفتن نرو ؛ بشین ؛ بمون . اما من رفتم ... حرف نشنیدم ؟ چرا... تا دلت بخواد  . حالا راضی ام ؟  تا دلت بخواد ...

 

 

+ قبلا یه پست بود با همین عکس ( که الان دیگه نیست ) . جالبه که دقیقا یادمه برای چی نوشته بودمش و برای چی این عکس بود . 

  • هیده ...