از چشم ها بخونیم

کلمات کلیدی

۲ مطلب در شهریور ۱۳۹۹ ثبت شده است

مثلا کمپین "دنبال نمی کنم "

شنبه, ۱۵ شهریور ۱۳۹۹، ۱۲:۵۵ ب.ظ

 

 

 

در راستای پست اخیر ؛ چیزی نزدیک به 80 درصد فالویینگ های اینستام رو آنفالو کردم .  حالا اینستاگرامم اون قدری  خلوت شده که می شه در عرض 5 دقیقه همه استوری ها و پست های جدید رو چک کرد و خیلی راضی ام . بعد می گن هم نشینی با آدمای خوب ؛ تو رو به آدمای خوب دیگه هم نزدیک می کنه همینه . چندتا پیج مفید دنبال می کنم که چند تا پیج مفید دیگه معرفی کردن و خیلی خوب بود . کلا محتوای بی فایده و زرد تو فضای مجازی مخصوصا اینستاگرام زیاد شده . حالا فارغ از اینکه با توجه به شخصیت هر کسی تعریف محتوای بی فایده متفاوته ؛ حداقل می تونیم اونجا چیزی رو دنبال کنیم که برامون فایده داشته باشه یا دست کم علاقه داشته باشیم بهش واقعا .

در راستای دنبال نکردن ؛ نه تنها توی اینستاگرام بلکه خیلی جاهای دیگه واقعا خیلی چیزا رو دیگه دنبال نمی کنم .

مثلا استاتوس یه بنده خدایی رو دیگه سین نمی کنم . اینطوری راحت ترم . چون هر بار این حجم از نگرش اشتباه به اطراف ( از نظر من البته ) رو نمی تونم تحمل کنم و چون هر کسی می تونه هر جور دوست داره زندگی کنه و به من هم ربطی نداره ترجیح می دم با ندیدن این طرز تفکر

؛فکرم رو خراب نکنم . چون از نظر من داره به ناکجا آباد می ره ولی هم چنان به من ربطی نداره .

یا مثلا دیگه به خیلی از استوری هایی که تو رو دربایستی فامیلی و امثالهم باید سین کنی ( که اونم به زودی به مرحله ی بدون تعارف می رسه و سین نمی شه ) واکنش نشون نمی دم . چون حس می کنم اینطوری بهتره . کلا هر چی روابط رو محدودتر و با کیفیت تر کنی ؛ بیشتر لذت می بری. حداقل من الان اپروچم به این شرایطی که دارم اینه . 

حداقل ها تو هر زمینه ای . تو هرررر زمینه ای ها. حتی خرید کردن . چون یه جایی هست که من بهش رسیدم ؛ اینکه خوشحال نیستی و کلا شرایط خوب نیست و ضمیر ناخوداگاهت تو رو می بره به سمت اینکه اگه فلان چیز رو به دست بیاری ( حالا می خواد یه وسیله باشه می خواد یه جایگاهیی باشه ) اون موقع خوشحال می شی و وقتی وارد این سیکل معیوب شدی دیگه بیرون اومدن ازش سخته .

برای همین محدود کردن خرید ها ( هر چه قدر کوچیک یا هر چه قدر بزرگ ) به نظرم می تونه کمک کنه از این سیکل خارج بشی و با همین چیزایی که داری خوشحال باشی ( هر چه قدر بزرگ یا هر چه قدر کوچیک ) .

 

 

  • هیده ...

گم و گور

پنجشنبه, ۶ شهریور ۱۳۹۹، ۰۹:۴۴ ب.ظ

@caroline.chagnon in her Mejuri rings ✨

 

چیزی که الان تو یه نوشته ای از فضای مجازی دیدم و شدیدا بهش احساس نیاز کردم ؛ "گم و گور شدن" بود . یه وقتایی آدم احساس نیاز می کنه ولی نمی دونه به چی ؟ به تفریح ؟ به خواب ؟ به فیلم دیدن ؟ به درس خوندن ؟ یه حس مبهمه  و الان با خوندن این مطلب فهمیدم دقیقا این همون چیزیه که من الان بهش نیاز دارم . نه از اینجا . نه اتفاقا اینجا هستم چه بسا بیشتر از قبل . از هیاهوی دورم . از آدمایی که دور خودم جمع کردم (!) نه قهر کردن یا مثلا مرثیه سرایی هایی که قدیما بود . یادش به خیر. قبلا تر ها که شبکه های اجتماعی خلاصه می شد تو سایت ها و چت روم های سایت ها و هر از گاهی یه نفر طبل می گرفت دستش که من دارم می رم و یه عده دنبالش " نه تو رو خدا نرو " . نه این مدلی نه . یعنی فکر میکنم دیگه این مدلی رفتن باب نیست . حتی شایدم هنوز هست ( مثل مزاحم تلفنی که من هنوزم گاهی دارم و موندم با این پیشرفت تکنولوژی چرا مزاحم تلفنی ! ) . ولی ما دیگه اون قدری بزرگ شدیم نخوایم اینطوری بریم خلاصه . بچه بازی که نی !

از اون رفتنا که می ری تا خودت رو پیدا کنی . حالا شاید لزوما رفتنی هم در کار نباشه ؛ صرفا یه کنار کشیدن موقت برای پیدا کردن خودت باشه . حالا لزوما برای کشف معنای زندگی هم نه .  برای رفرش شدن خودت . خلاصه چیز ِ ساده و خوبیه . آدما بهش نیاز دارن . یعنی من بیشتر از همیشه بهش نیاز دارم . اون قدری نیاز به  این ساده زیستی رو حس می کنم که به تمام ابعاد زندگی اضافه کردمش . وسایل توی اتاق رو به حداقل رسوندم . یعنی سعی می کنم خلوت باشه دورم . وسیله ی جدید اضافه نکنم به اتاق . همه چیز در عین سادگی باشه . با کمترین طرح و پترن . خلوت ِ خلوت . 

 

 

  • هیده ...