چیزی که نیاز دارم
چیزی که نیاز دارم در واقع یه روستای بکر تو یه شهر شمالی با آب و هوای بارونی و مه و آش داغ و یه خونه ی ساده و به دور از جمعیت . حتی شاید واقعا تلفنم رو هم خاموش کنم . یا دیگه حداقل اینترنتم رو آف کنم .
ولی چیزی که در حقیقت دارم:
یه عالمه کار تو خونه وسط یه شهر خیلی شلوغ . یعنی اگر بخوام اون پیش فرض قبلیم که می گفت خونه مساوی با استراحت و خواب رو کنار بذارم می شه یه چیزی شبیه به سه شیفت کاری |: . والا من قبلا هم در اوج پر کاری دو شیفت کار می کردم .
بعد از اون ؛ این حجم از وابستگی به نت و فضای مجازی داره خسته ام می کنه . یعنی اون قدری برای پیگیری کارها و جلسه و برو بیا های مجازی وابسته به لپ تاپ و موبایلم شدم که اینم در نوع خودش خسته کننده شده . بعد با این حجم کاری رفتم یه جلسه ای شرکت کردم که قشنگ همین دو قرون وقت خالی رو هم از خودم بگیرم ! چرا ؟؟ نمی دونم . شاید برای تجربه های جدیدتر .
اون قدری کانال های تلگرام و گرو های تلگرامیم زیاد شده که حتی قابلیت جدید فولدر کردن چت ها هم پاسخگو نبود . یعنی باید دوباره یه فولدر تو فولدر تو فولدر درست کنم |: . حتی دلم می خواد از یه سریشون لفت بدم که خوب قاعدتا نمی شه .
حالا تو این خونه وسط شهر شلوغ دلم به چی خوشه ؟
به همین چهارتا گلدون گوشه اتاق ...
- ۹۹/۰۵/۰۹